الکتروسیکلت

شارژر موبایل مخصوص موتور

الکتروسیکلت

شارژر موبایل مخصوص موتور

سلام خوش آمدید

هرروز چه از دست می دهیم ؟

پنجشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۱۶ ب.ظ

مردی در ایستگاه مترو واشنگتن دی سی روی یک نیمکت نشست و شروع به نواختن ویلون کرد. ماه ژانویه بود و هوا خنک بود. او شش قطعه کامل را به مدت 45 دقیقه نواخت. ساعات اوج شلوغی روز بود و هزاران نفر از مقابل او عبور می کردند درست وقتی بود که بیشتر مردم به محل کار خود می رفتند.

بعد از سه دقیقه یک مرد میانسال توجهش به او جلب شد. گام هایش را کند کرد تا صدای آن موسیقی دل انگیز را بشنود اما برای اینکه به موقع به محل کار خود برسد به ناچار دوباره با عجله به راه خود ادامه داد.

یک دقیقه بعد نوازنده ما اولین دلار خود را بدست آورد. خانمی بدون آنکه سرعتش را کم کند فقط این پول را در داخل کلاه او انداخت و رفت.

چند دققه بعد یک نفر به دیوار تکیه داد تا به نواختن او گوش فرا دهد. اما بعد از چند لحظه به ساعت خود نگاه کرد و با عجله حرکت کرد. مشخص بود که او هم دیر کرده است و باید به محل کارش برسد.

کسی که بیشترین توجه را به او داشت یک پسر بچه 3 ساله بود. مادرش او را می کشید اما او دوباره می ایستاد و به نوازنده نگاه می کرد. بلاخره مادرش او را با یک تکان محکم کشید و با خود برد ولی آن کودک سرش را برگردانده بود و تا جاییکه می توانست به نوازنده ما نگاه می کرد. این صحنه چندین بار تکرار شد و تمام والدین بدون استثنا فرزندان خود را هل می دادند و با زور آنها را با خود می بردند.

در طول این چهل و پنج دقیقه فقط شش نفر برای لحظاتی توقف کردند و به او گوش دادند. و در حدود بیست نفر به او پول دادند اما بدون توقف به راه خود ادامه داند. او 32 دلار پول جمع کرد. وقتی که کارش تمام شد و ویلون خود را جمع کرد هیچ کس او را تحسین نکرد هیچکس برایش دست نزد و حتی کسی او را نشناخت.

هیچ کس متوجه این حقیقت نشد که این نوازنده کسی نبود جز جاشوا بل. یکی از بهترین نوازنده های ویلون در دنیا. او یکی از پیچیده ترین قطعاتی را که می شد با یک ویلون نواخت با آن ویلون که 3.5 میلیون دلار ارزش داشت اجرا کرد!

دو روز قبل از نوزندگی در مترو او در سالنی در بوستون اجرا داشت و به طور متوسط از هر صندلی 100 دلار دستمزد گرفت.

کاری که جاشوا انجام داد توسط واشنگتن پست ترتیب داده شده بود جزئی از یک تحقیق اجتماعی از توجه مردم، درک و اولویت های آنها.

به طور کلی این تحقیق می خواست مشخص کند: در یک محل عمومی در یک زمان نا مناسب وقتی که همه عجله دارند و همه جا شلوغ است، ما چگونه زیبایی را درک می کنیم؟ آیا برای قدر دانی و تحسین اوج هنر متوقف می شویم؟ آیا در محلی که انتظار آنرا نداریم متوجه استعداد های ناب می شویم؟

اما نتیجه این بود که ما متوجه نمی شویم و برای آن توقف هم نمی کنیم حتی وقتی که بهترین نوازنده و موسیقی دان با گرانترین ساز بهترین قطعه ای را که تا به حال نوشته شده است اجرا می کند. حال سئوال اینجاست ما چه چیز های دیگری را در طول روز از دست می دهیم؟

فقط برای بو کردن رز ها و بو کردن آنها توقف نکنید بلکه توقف کنید و برای هر چیزی که در این مسابقه بی پایان زندگی از دست می دهید وقت بگذارید.

  • علی واحدی

موفقیت

داستان آموزنده

نظرات (۵)

  • http://cheapcarinsurancecr.top/san-antonio-car-insurance-companies.html
  • I was seriously at DefCon 5 until I saw this post.
    One of my all-time favorite salads...prawns and avocado! Seems I spotted on one of the photo crispy onion rings? or I am diosOlilnal...LuLAt any rate I would love a plate of this gorgeous and delicious salad, Angie:DDDSo glad the scary E-coli is over. Nothing to fool around with...and to think it is not only found in raw meats, and eggs:-((
    وای چه داستان قشنگی بود من که خیلی لذت میبرم وای علی انقد داستان وب تو رو دوس دارم که به همه معرفی کردم وبتو البته ببخشیدا اگه ناراحتم شدی دیگه معرفی کردم
    واقعا ما آدما ارزش خیلی چیزای دور و برمونو نمیدونیم و خیلی وقت ها بی تفاوت از کنارشون رد میشیم باید رو فرهنگمون مخصوصا تو ایران خیلی کار کنیم.در همه ی موارد
    پاسخ:
    حق با شماست هدف منم از ساخت این بلاگ همینه که فرهنگ سازی کنم 

    age nayay too weblogam dg nemiyam.

    hala bebin.

    پاسخ:
    روی جفت چشمام 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی