الکتروسیکلت

شارژر موبایل مخصوص موتور

الکتروسیکلت

شارژر موبایل مخصوص موتور

سلام خوش آمدید

پیرمرد نارنجی پوش

يكشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۰۵ ب.ظ

پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت
با سرعت واردبیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید.
بچه ماشین بهش زد و فرار کرد.
پرستار: این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.
پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم.
خواهش می کنم عملش کنید من پول و تا شب براتون میارم
پرستار : با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.
اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت:
این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.
صبح روز بعد…
همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید.

خوبه که قبل از تصمیم گیری هامون به عواقبش هم فکر کنیم 

  • علی واحدی

داستان آموزنده

نظرات (۳)

Voila une mode reelle en France: on peut parler n’importe comment sur la Chine et, surtout, on aime bien diaboliser cet empire du Milieu. On peut croire a toutes les bonnes intentions mais c’est difficile d&sacuo;rqcepter une Chine respectable dans Le Monde.
با سلام.این داستان واقعا اشکمو دراورد چون بعضی تصمیمای اشتباه واقعا راه برگشتی ندارن که خیلیامون تو زندگیمون تجربه کردیم خیلی داستان آموزنده ای بود  با تشکر
پاسخ:
سلام هانا جان 
مرسی که قدم به کلبه موفقیت من گذاشتی چند وقته نیستی دلم برات تنگ شده بود 
« از مدیر موفقی پرسیدند: "راز موفقیت شما چه بود؟" گفت: «دو کلمه» است. - آن چیست؟ «تصمیم‌های درست» - و شما چگونه تصمیم های درست گرفتید؟ - پاسخ «یک کلمه» است! - آن چیست؟ «تجربه» - و شما چگونه تجربه اندوزی کردید؟ - پاسخ «دو کلمه» است! - آن چیست؟- «تصمیم های اشتباه»»

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی